سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























3... نقطه... پـ ــ ــ ـ ــر و ا ز

به نام "او" و به یاد "او"

اصلا یادم رفته چه طوری بنویسم ، از بس که ننوشتم و خوندم ...

از روزی که پست محرم رو تو خونه زدم تا به امروز که  اربعین میشه... خونه هم نرفتم

همه شرایط دست به دست هم دادن که نزدیک به 40 روز اینجا بمونم ...

دیگه سنگم بودم باید ذوب میشدم ، اما الان صحیح و سالم اینجا نشستم :دی

 

......

این جناب 8282 گیر داده ول کن ما هم نیست ... بابا یکی اینو توجیه کنه من نمیخوام تو مسابقه شرکت کنم ، گیر دادیا..

......

دلم یه دوربین عکاسی میخواد ، از این حرفه  ای ها ...

 

 

اینجا یه زنیبل میزارم برای عکسی به دوربین گوشی نصفه ام گرفتم :دی

فعلا به علت در دسترس نبودن امکانات  از گذاشتن  عکس معذورم...

اینم از عکس

عصر یک دوشنبه زیبا

بعد از یه امتحان خوب

(اولین امتحانی بود که در طول این سه ترم ازش راضی بودم :دی )

قبول کنید که من چقدر هنرمندم :دی

......

یه چیزی بگم..

بعضی آدما رو تو بهترین شرایط هم که بزاری بازم میخوان شکایت کنن.. خرده بگیرن ... غر بزنن...بعد میگن چرا آمار سکته رفته بالا ... ازبس ...

.......

و همچنان من موجبات شادی جمعی رو فراهم میکنم ...

ایندفعه توی کلاس درست وسط ارائه دادن ...

همینی هست که بوده ؟؟؟

همینی بوده که هست ؟؟:))

خب این یه امتحان بود برای سنجش دقت دانشجویان عزیز:دی

.....

عجب پست بی سرو تهی بود...

 

 


نوشته شده در دوشنبه 92/10/2ساعت 7:26 عصر توسط پرنیان| نظرات ( ) |