سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























3... نقطه... پـ ــ ــ ـ ــر و ا ز

به نام "او" و به یاد "او "

.

.

ماه کم‌کم از زیر ابری تیره بیرون می‌آمد. پای برکه‌ای کوچک، آتش بلندی برپا بود و عبدالله بن عمیر و ام‌وهب کنار آتش نشسته بودند و پای سفره‌ای مختصر شام می‌خوردند.

اسب‌های آن دو به درختی درحاشیه برکه بسته بود. تنها صدای هرم آتش و سوختن خس و خاشاک و چوب‌های خشک درون آتش به گوش می‌رسید. ام‌وهب میل چندانی به خوردن نداشت و این را عبدالله درک می‌کرد، اما به سکوت می‌گذراند.

بی‌میلی ام‌وهب کم‌کم کلافگی او را شدت داد و یکباره از پای سفره برخاست و به کنار برکه رفت و به زانو نشست.

به عکس ماه در برکه چشم دوخت. ام‌وهب زانو به بغل خیره‌ی آتش بود.

عبدالله ناگهان صدای چکاچک شمشیرها و نیزه‌ها را شنید. یکباره از جا پرید و به ام‌وهب نگریست که هم‌چنان آرام نشسته بود و به آتش می‌نگریست. صدا قطع شد، اما عبدالله آرام به سراغ شمشیرش رفت و آن را از نیام بیرون کشید. ام‌وهب از رفتار او حیرت کرد و با تعجب برخاست.

.

.

.

یادمه زمان کنکورم ( کنکور دوم :دی)"مختار نامه "  خیلی تو بورس بود ، خیلی ها میدیدن ولی من نتونستم باهاش ارتباط بر قرار کنم و رک بگم به دلم نچسبید .... خب دست من نیست

کار دله :دیی

اواخر شهریور...

به لطف یکی از اعضای خانواده با " نامیرا" آشنا شدم و در آخــــر به دلمان چسبید...:دی

هیچی دیگه شما هم بخوانید شاید چسبید...


فقط من هنوزم  این علامت سوال در شکنج های مغزم نفوذ کرده که آقا نامیرا یعنی چی ؟؟

.

.

.

پس از گذشت سرچی بسیار پیشرفته که فقط من بهش واردم :دی یـــافتم


بیش از هر چیز اسم کتاب است که خواننده را مشغول می‌کند؛ ابتدا به ذهن می‌رسد «نامیرا» فقط اسمی هنری است که برای جلب مخاطب انتخاب شده و یا ناشر و نویسنده خواسته‌اند ابهام داستان را

زیاد کنند. اما کتاب را که تا انتها بخوانی معلوم می‌شود «نامیرا» ریشه در مفهوم «کل یوم‌ عاشورا و کل ارض کربلا» دارد. مفهومی که می‌گوید پهنه‌ی سرزمین کربلا به اندازه‌ی کل زمین وسعت پیدا کرده و عاشورا همیشه نمیراست.

 

پ ن : از من نویسنده این کتاب پوزش میطلبم ، چرا که به محض به دست گرفتن کتاب لست نیم ایشون رو به طرز فجیع و نا بخشودنی و از این حرفا اشتبا خوندم و موجبات شادی جمعی رو فراهم کردم :دی این جوری کنکور قبول شدم من :دی


 

راسی....

سلام


نوشته شده در چهارشنبه 92/8/1ساعت 11:53 عصر توسط پرنیان| نظرات ( ) |